کسی که با من تماس گرفت مسیح علینژاد بود و تلاش میکرد خیلی که این جمع شکل بگیرد. قبل از این هم برای مسائل مختلفی سراغ من آمده بود که من جوابم منفی بود. به خاطر این که روال کار من مشخص است و یک سری کارهای خودم را دارم ولی وقتی که اصرار ایشان را برای این جمع دیدم به این دلیل قبول کردم که جمع خوبی است. من حامد اسماعیلیون را تاحدودی میشناختم و میدانستم که جمهوریخواهِ سوسیالیست و به قول خودش دموکرات-سکولار است. آقای مهتدی و رضا پهلوی را میشناختم.
او درباره اینکه مهتدی مسلح است ایراد ندارد میگوید که اعضای این حزب معتقدند که از خودشان دارند دفاع میکنند. این متن حداقل خواستههای جمع بود و قرار نیست در یک مذاکره آدم به همه خواستههایش برسد. اگر قرار بود سلطنتطلبها، اقوام یا جمهوریخواهها همه نیاتشان برآورده بشود دیگر توافق نبود.
آقای پهلوی با بزرگواری از حق و اولویت خودش صرف نظر کرد. گفت آقا من ولیعهد نیستم. من کسی هستم که معتقد به رفراندوم هستم. اگر مردم جمهوری خواستند من قبول میکنم. خب این با ارزش است.
آقای مهتدی قبول کردند که اسم فدراسیون را نمیآوریم باشد. اما یک مسالهای. اجازه بدهید تمرکززدایی شود. همه تصمیمها درست نیست همیشه در مرکز گرفته شود. چرا برای بلوچستان تا به حال یک استاندار بلوچ نداشتهایم؟ این چه داستانی است که در کردستان حتی آدمهایی که تحصیلات دانشگاهی دارند مجبورند کولبری کنند چون سرمایهگذاری در آنجا نمیشود؟ متنی که تهیه شد حداقل خواستههای طرفین را برآورده میکرد.
اینجا به او یادآوری میشود که ۶ نفر امضا کردند و نه ۸ نفر.
ببینید آقای رضا پهلوی نماینده طیف سلطنتطلبها بود دیگر!
گلشیفته و علی کریمی با متن مخالف نبودند ولی اعلام کردند کار ما این نیست و اجازه بدهید کار خودمان را بکنیم و در کنار شما هستیم و هرگز هم در مخالفت با این متن مسالهای نگفتهاند..
یک مقداری اجازه بدهید بگویم کمتحملی همه اعضا بود. تحمل بیشتری باید صورت میگرفت. من امضا کننده متن بودم هنوز هم فکر میکنم متن خوبی است و راه حل دیگری جز نشستن دور یک میز با هم نداریم.
عنوان کردن اینکه دنبال مقصر بگردیم و کی اول گفت و کی دوم را گفت دردی را دوا نمیکند و اختلافات را هم زیاد میکند. بنده را معاف کنید از بیان اینکه چه اتفاقی افتاد. من میگذارم پای کمتحملی همه دوستان از جمله خودم و دنبال مقصر نگردید.
من فقط یک جمله میگویم. ما تحملمان را بایستی بیشتر میکردیم. اجازه بدهید این جمله بماند.
اگر اختلاف نبود که نمینشستیم با هم حرف بزنیم. اجازه بدهید یک چیزی اضافه کنم. میبینم که مثلا میگویند اتحاد چپ، راست، جمهوری خواهان یا سلطنت طلبان. من که با هم فکر خودم نمیتوانم متحد شوم و بگویم ما متحد شدهایم. این صحبت کردن در آینه است. من زمانی میتوانم ادعای اتحاد داشته باشم که با مخالفم اتحاد کنم.
این هسته اولیه بود. این طور انتخاب شد که افرادی که شهرتی دارند و شناخته شده هستند و در هر حال عدهای هم که طرفدارانی دارند. مثلا آقای مهتدی یا اسماعیلیون را مردم میشناختند یا آقای رضا پهلوی که معروف ترین بودند. به نظر من بر اساس شهرت انتخاب کرده بودند و بعد قرار شد اضافه شوند. چنان که سه گروه به عنوان مشاور آمدند ولی خب دیگر دیر بود.
یک سری اسامی آوردند و گفتند که اینها اضافه بشود که قرار بر بررسی بود. بعد یک دفعه ناگهان طوفانی درگرفت و همه چیز را برد دیگر. پیش آمد.
الان اگر همان شیوه اتفاق بیفتد شما تن میدهید به این مسیر؟
با عبرت گرفتن از آنچه که پیش آمد آن وقت روش دیگری را و شرط و شروطهای دیگری خواهم گذاشت اما هنوز هم معتقدم مخالفین باید با هم صحبت بکنند. یعنی آقای رضا پهلوی که هرگز حاضر نیستند تن به فدراتیو شدن ایران بدهند باید بنشیند با مهتدی که در اساسنامه حزبش صراحتا نوشته شده صحبت کند. و الا نمیشود موافقین با هم حرف بزنند و از هم تعریف کنند که تو چقدر خوبی.
او میگوید که اگر جایزه نوبل را به جای نرگس محمدی که خوشحال است از آن به خانم سپهری هم میدادند خیلی خوشحال میشدم.
او میگوید رضا پهلوی بهرحال پسر شاهه! ولی مساله مهم این است که در عرف اجتماعی این طور شناخته میشود که کسانی که میگویند شاهزاده رضا یعنی قبلا انتخاب خودشان را
...
https://www.youtube.com/watch?v=aEVpwNNghws
در روزهایی که بسیاری راه خود را در تلویزیون رسمی و رسانههای عمومی با بودجه عمومی میرفتند و مهران مدیری و رضا عطاران و دیگران از طریق تلویزیون به شهرت میرسیدند، نام بهزاد محمدی بود که خانوادهها را به نمایشهای کمدی شهری میکشاند یا اینکه سیدیهای قاچاق نمایشهایش، روانه خانهها میشد.
بهزاد محمدی کارگردان، نویسنده و بازیگر طنز تئاتر و کمدین و شومن ایرانی است. برخلاف تصور خیلی از دوستدارانش، نه در لرستان که در تهران، شمیرانات به دنیا آمده و اساسا در لرستان زندگی هم نکرده است.
بهزاد محمدی متولد ۳۰ بهمن است، در محله پاسداران تهران و تحصیلات او تنها مهندسی برق است. متاخل است و یک پسر هم دارد به نام امیر سالار.
دو برادر و یک خواهر دارد. اگر نمایشهای قهوهخانه زری خانم را به یاد داشته باشید، یا زندگی شیشهای را تماشا کرده باشید، برادرش احسان را هم دیدهاید که در آنها هم در کنار بهزاد حضور داشته است.
او میگوید هیچ كس فكر نمیكرد بهزاد محمدی ازدواج كند اما من این كار را كردم و از ازدواج با همسرم بسیار بسیار راضی هم هستم و دو سال و نیم پیش ازدواج كردم و علت ازدواج نكردنم تا آن زمان این نبود كه بازیگران اصولا دیر ازدواج میكنند بلكه من ذاتا آدمی هستم كه هر كاری كه انجام میدهم باید مطمئن شوم كه این كار را به بهترین شكل ممكن انجام میدهم.
مرد زمانی باید ازدواج كند كه بتواند از نظر همسرش ایدهآلترین همسر باشد و بتواند تمام مسئولیتهایی را كه در زندگی به عهده مرد است پوشش دهد. به نظر من ازدواج یك نیاز عاطفی است که باید به بهترین شکل انجام شود.
بهزاد محمدی بازیگری را از تئاتر آغاز کرده و در نمایش هایی چون دروغ چرا ، قهوه خانه زری خانم ، ازدواج در قهوه خانه ، زندگی شیشه ای ، روحش بالاس خودش کماس ، خانه سالمندان بانوان و ��
...
https://www.youtube.com/watch?v=DJV65bOnwq4
خلاصه داستان سریال ترکی سه سکه و معرفی بازیگران سریال و زمان انتشار آن
https://www.youtube.com/watch?v=7mh1SgmG5ms
...
https://www.youtube.com/watch?v=Z1gzpLxQbIc
برای دریافت ویدئوهای بعدی، عضو پندارمدیا شوید و تیک زنگوله آن را هم بزنید:
اttps://www.youtube.com/pendarmedia
بررسی سریال آپارتمان بی گناهان | نقش رویا
https://www.youtube.com/watch?v=LCgtjXz5NSw
کتابخوانی دختر پشت پنجره در کانال شخصی نیما افشارنادری:
https://www.youtube.com/nimaafsharnaderitube
لینک مستقیم ویدئوی قسمت اول دختر پشت پنجره:
https://www.youtube.com/watch?v=GwdIC_qm9Q8&t=17s
کانال تلگرامی برای تماشای سریال قسمت به قسمت با زیرنویس چسبیده فارسی
https://t.me/joinchat/SpiIDQ3awSwTSC0L
سریال قضاوت
سریال یارگی
سریال ترکی
...
https://www.youtube.com/watch?v=saehTIKTAuU
طی یک روز گذشته، ادعایی عجیب از یک فعال سیاسی خارج از کشور، با افشای دیگر سایتها مواجه شد و ماجرا را بیشتر از آنکه جدی جلوه دهد، بامزه کرد. خودتان ببینید.
در شبکههای اجتماعی با من باشید:
http://www.twitter.com/nimania
http://www.instagram.com/thenimania
http://telegram.me/nimasroom
...
https://www.youtube.com/watch?v=UzltMzmbZkg
سریال خسوف قسمت 23
خسوف تا اردیبهشتماه ادامه خواهد یافت و این یعنی فرصتی برای دیده شدن داستانی که این روزها جا افتادهتر از قبل پیش میرود.
خسوف اگر یک سریال هر شبی بود یا هفتهای ۲ ساعت و خرده ای مثل یک سریال ترکی جلو میرفت میتوانست حسابی مخاطب را گرفتار خود کند اما در وضعیت فعلی و اینکه قسمتهای مختلف آن هر کدام با فاصله یک هفتهای و یک ساعته منتشر میشود در این موضوع کار سختتری در پیش دارد.
طی چند قسمت قبل، سریال خسوف درگیر محتوایی تبلیغاتی و شعاری شده بود که از قسمت اول انگار برای نشان دادن آن بیتابی میکرد. صحنههای دانشگاه، غیاثی در قسمتهای اول را با قسمتهای مربوط به سخنان آتیه در زندان و پیش از آن صحبتهای سیاسی پدر آتیه پیش از مرگ اگر کنار هم بگذاریم و پس از آن از سریال کنار بگذاریم، یعنی به قصهگویی بیشتر نزدیکتر شدهایم. دقیقا نقطه قوت سریال خسوف در همه ۲۰ هفته گذشته.
از طرف دیگر روایتهای عجیب یکبارهی شفاهی مثل آنچه در ترکیه بر آتیه گذشت و مرگهای ناگهانی افراد مختلف را هم صرفنظر کنیم، حالا تازه شخصیتها شناخته شده، خوب و بد آنها لو رفته و اصلِ جانَِ داستان در پیش است.
برخلاف قسمتهای ۱۷ و ۱۸، قسمتهای ۱۹ و ۲۰ سریال توانست هیجان را تا حدودی به ماجرا برگرداند و از وصله ناجور بخش ترکیه دوری کند. حالا مهراب و علیرضا شخصیتهای دوپهلویی دارند که میتواند داستان را از قبل هم جالبتر کند.
مهتاب و دلدارش را هم که آشناتر شدهاند میتوان حالا وارد ماجرا دانست و البته دوستانی که در کافه نقش تزئینی داشتند، حالا بیباکانه وارد داستان شدهاند و افراد حاشیهای سابق، نقش پررنگتری بر عهده گرفتهاند.
...
https://www.youtube.com/watch?v=czjlPpHyNXo